استراتژی کسب و کار؛ اشتباهات و باورهای غلط درباره آن
به گزارش وبلاگ به آبادی، تدوین استراتژی کسب و کار یکی از بزرگترین دغدغه ها برای مدیران کسب و کارها است، چرا که اشتباه در تدوین آن می تواند سازمان را به نابودی بکشاند.
به گزارش وبلاگ به آبادی، بنابر اعلام اقیانوس آبی، پس شناخت اشتباهات و باورهای غلط درباره استراتژی می تواند یاری بسیاری به مدیران بکند.
استراتژی کسب و کار چیست؟
مدیران سازمان باید اهدافی را که می خواهند به آن ها برسند، معین نمایند. به برنامه و جهتی که برای رسیدن به آن هدف طی می گردد، استراتژی یا معادل فارسی آن راهبرد گفته می گردد.
در واقع استراتژی کسب و کار یعنی استفاده از منابع محدودی که کسب و کار در اختیار دارد، بهره گیری از فرصت های موجود برای ایجاد مزیت رقابتی و تمایز و در نهایت رسیدن به اهداف مورد نظر.
5 باور غلط درباره استراتژی کسب و کار
بخش قابل توجهی از آنچه که به عنوان استراتژی کسب و کار تدوین می گردد، با وجود باورهای غلط نوشته شده که باعث سردرگمی و تضعیف سازمان می گردد. در اینجا به 5 باور رایج اما غلط درباره استراتژی کسب و کار که اغلب در مشاوره های خود در oghyanooseabi.com با آن ها روبرو می شویم، اشاره می کنیم.
1. استراتژی معادل برنامه استراتژیک است.
برنامه ها در واقع قالبی هستند برای مستندسازی و انتقال پذیر کردن استراتژی. اگر آغاز جهت کسب و کار با هدف دستیابی به آن برنامه ها باشد می توان گفت که سازمان خود را درگیر یک خطای استراتژیک نموده است؛ یعنی بی توجهی به ماهیت و اصل استراتژی به عنوان انتخاب های شفاف، قاطع و صریح.
2. استراتژی معجزه می نماید.
مدیران کسب و کارها صرفا به علت داشتن استراتژی کسب و کار نمی توانند به قله های بلند بالای کسب و کار خود برسند. استراتژی لزوم کار است، اما کافی نیست. در واقع استراتژی کسب و کار نمی تواند یک شبه یا یک ساله سازمان را متحول کند، مگر آن که مدیران سایر اسباب تحول را فراهم نموده باشند.
3. تدوین استراتژی از یک خط صاف پیروی می نماید.
این یک باورغلط است که افراد فکر می نمایند استراتژی کسب و کار از یک خط صاف پیروی می نماید و طی گام های مرتب و پشت سرهم تدوین می گردد. فرایند دستیابی به استراتژی کسب و کار در دنیای واقعی خطی نیست و حتی نمی توان نام آن را فرایند گذاشت.
4. مشاور کسب و کار برای شما تصمیم گیری استراتژیک می نماید.
مشاورین کسب و کار برای کسب و کارها تصمیم استراتژیک نمی گیرند و می توان گفت که نباید این کار را انجام دهند. مشاورین کسب و کار و مدیریت در واقع تصمیم ساز هستند نه تصمیم گیرنده و زمانی حداکثر اثربخشی خود را دارند که در جایگاه تصمیم ساز در کنار سازمان قرار بگیرند.
5. عناوین هیجان انگیز داخل کتاب ها!
معمولا هنگامی که کتاب های استراتژی را می خوانیم به واژه هایی هیجان انگیز مانند: رهبری هزینه، استراتژی رشد، رویکرد تهاجمی و... برمی خوریم. اما در پشت پرده، استراتژی به معنای تصمیم بوده که همین ذات تصمیم گیری مهم است نه واژه های سنگین داخل کتاب ها.
5 اشتباه رایج در تدوین استراتژی کسب و کار
پس از آشنایی با باورهای غلط درمورد استراتژی کسب و کار و اصلاح آنها، وقت آن است که با اشتباهات رایج در تدوین آن نیز آشنا شویم.
مایکل پورتر، یک اقتصاد دان ملقب به رهبر برنامه ریزان راهبردی و استراتژیک است. او با برقراری ارتباط بین نظریات کلاسیک، شناخت تازه ای از رایج ترین اشتباهات مدیران در زمینه استراتژی کسب و کار ارائه داده است. در ادامه با 5 تله استراتژی که مدیران بارها و بارها در دام آنها افتاده اند آشنا می شویم:
اشتباه اول: یکی دانستن بازاریابی با استراتژی
مدیران هرگز نباید علت آن که یک مشتری محصولی را خریداری می نمایند را با استراتژی اشتباه بگیرند. استراتژی در واقع ترکیبی است از افزایش سودآوری با هدف برطرف احتیاجهای مشتری. شناخت احتیاج مشتریان به همان میزان مهم بوده که اشتباه نگرفتن بازاریابی با استراتژی مهم است.
اشتباه دوم: اشتباه گرفتن مزیت رقابتی با آنچه که کسب و کار ما در آن خوب است.
تکیه کردن کسب و کارها بر نقاط قوت خود یک ویژگی خوب است، اما بعضی از آنها به هنگام تدوین استراتژی، نقاط قوتی که دارند را بیش از آن چه که در واقعیت است تخمین می زنند. نقطه قوت واقعی، کاری است که کسب و کار شما بهتر از رقبا انجام می دهد.
اشتباه سوم در تدوین استراتژی: کوشش برای بزرگ تر شدن از همه
مدیران باید بدانند که اداره کسب و کار مهم تر از اندیشیدن به آن است. در واقع هیچ قاعده کلی وجود ندارد که بگوید شرکت هایی که رهبران یک صنعت هستند سودآورترین و پیروز ترین شرکت ها نیز هستند. مثلا با آنالیز شرکت جنرال موتورز می بینیم که بزرگ ترین شرکت خودروسازی بودن نتوانست از ورشکستگی آن جلوگیری کند.
اشتباه چهارم: تصور آن که رشد یا رسیدن به 1 میلیارد دلار سود، همان استراتژی است.
مدیران نباید استراتژی را با اقداماتی که برای رشد و سودآوری انجام می دهند و یا اهدافی مانند رسیدن به اندازه خاصی از عایدی اشتباه بگیرند. در واقع استراتژی مجموعه ای از گزینه های همسو با یکدیگر است که چگونگی رسیدن به کارایی بهتر در رقابت را معین می نماید.
اشتباه پنجم در استراتژی کسب وکار: تمرکز روی بازارهایی با رشد بالا
بعضی از مدیران ممکن است تصور نمایند که صنایعی با رشد بالا سودآورتر هستند که اشتباه است. بالا بودن رشد هیچ تضمینی برای سودآور بودن آن صنعت نیست.
انتهای رپرتاژ آگهی
منبع: خبرگزاری ایسنا